دچار

سلام و ادای احترام جناب استاد
ذیل نظر شما را مبتنی بر پاسخ گویی به نظرتان ندانید و آن را همراهی بدانید.متشکرم پیشاپیش.....
اما برویم سراغ بانوی واژه ها که الحق بر گردن جماعتی حق فراوان و هیچکس من الجمله (اول بنده )موفق به پاسخ گویی به ایشان نشده است اما این هم دلیل نمی شود چیزی نگوییم
بعضی اوقات یک مجموعه ای از بهترینها در ذهن ما بعنوان اندیشه مجتمع می شود و ما هم به معنای عام متفکر یعنی کسی که به همه چیز فکر می کند مثل اینکه چه بخورم چه بگویم چه بپوشم چه و چه های فراوان دیگر که اگر کسی نداشته باشد انسان نیست و اینکه اینکه انسان بدون فکر اصلا انسان نیست ....حالا شخصی مثل شما از مرحله اول و عام تفکر می گذرد و با تمرین و ممارست به مقولات تخصصی در حوزه معرفت انسانی پا می گذارد و حالا بهترین ها را هم به قدر سبدش بر می دارد و ذائقه مخاطب بی ذوق پرتوقع را هم می بیند و اینکه عبارت ها هم حامل های بیان حالت ها و اشیاء هستند و آن بخشی را که ملموسش را جامعه مخاطب به عینیت لمس کرده است (پیش ذهنیت مخاطب که اغلب با اغراق برای خودش پذیرفته است) و آن بیان ها که توصیف گر حالت ها هستند را در می ماند و شاعر دست به توصیف آن قسمت بیشتر میزند در جوامع با حوصله یک راه مثلا تلفیق نمادها در قسمت دیگر که به توصیف حالات بهتر بپردازد که همان قسمت ضعف مخاطب را از تهدید به فرصت برای خودش تبدیل کند اما در جامعه ما عملا ممکن نیست و تلاش های نیما هم چندان به درستی دیده نشد و بگذریم اما شما سعی کرده اید آن اندیشه های تخصصی را در ظرفهای تفکر عام بنابر ذائقه احساسی نه حتما تفکری و عقلی در محتوای آن که مخاطب داراست البته با نتیجه های تحقیقات جامعه شناسی که عوامل مختلفی را هم بر این برآیند رفتار تاثیر گذار می داند( که البته پراکنده در احساسات عامه مردم تفکر در محتوا هم دیده می شود اما آنقدر نیست که بتوان بعنوان یک فاکتور اصلی و تاثیرگذار در نظر گرفت)قرار داده اید .یعنی گاهی از آنطرف بام پایین می افتیم آنقدر عقب عقب می رویم که. ...و قبل ترها خدمت جناب شیخی عرض کرده بودم که بعضی اوقات مسئله ای از شدت دقت و درستی دچار تزلزل و ممکن است عدم هارمونی و بی رنگی گردد حتی و خب این پدیده پربحثی است مثل اینکه فلاسفه و دانشمندان بسیار بزرگ می گویند نشانه هایی از اوج گرفتن بسیار بیشتر از امروز و یکدفعه دوباره به جهل مطلق بشر برگشتن در هزارها سال قبل دیده می شود که این پدیده ها در اشیاء و پدیده های فیریکی هم دیده می شود و یا در عصر انفجار اطلاعات اگر دقت کنیم اطلاعات از بین رفته اند با وجود وفور و فراوانی آنها بشر هم به لحاظ جسمی و هم روان به مخاطره بیشتری افتاده است و بگذریم که پیچیده است و کار بنده هم نیست
جناب استاد شیخی بزرگوارانه تحلیل و مثال زده اند و در اینکه حتی روشی فنی را هم پیش پایتان گذاشته اند و اینکه قطع ارتباط عمودی در غزل به شرط اینکه در عرض مطلبی ابتر نماند اما شما اندیشه های درست و خوب اما متضادی را نه در مقایسه اما در کنار هم برای تشکیل معنا که به پراکنده گویی منجر شده است و اثرتان را با تمام فاکتورهای تک به تک فوق العاده قوی در آن ضعیف دیدم در کل نسبت به توانایی تان...