يکشنبه ۲ دی
ناقدی گفت... شعری از رویا باقرزاده
از دفتر شاهد نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۵ ۲۲:۳۴ شماره ثبت ۵۰۱۸۸
بازدید : ۷۹۲ | نظرات : ۴۴
|
آخرین اشعار ناب رویا باقرزاده
|
ناقدی گفت که لحن غزلت غمگین است
مشکل از لحن و غزل نیست دلم خونین است
تو به این خنده ی بی حس و خلوصم منگر
که نقابیست دروغین و مرا رسم این است
خنده دارم که ندانند چه دردی دارم
چونکه تک محرم من شاهد عالم بین است
صحن این سینه پر از لطمه ی این دوران هاست
تا ته قلب فرو خنجر زهر آگین است
با چنین حال نزار و دل بی شوق و امید
گفتن از شوق و شعف بهر دلم سنگین است
این از آن روست که از شوق ندارد خبری
نه از این حیث که منفی نگر و بد بین است
باز اگر تلخ نموده غزلم کامی را
رویم از شرم سیاه است و سرم پایین است
جور اوقات مرا میکشد ابیات غزل
بسکه آن تلخ تر است این به نظر شیرین است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.