يکشنبه ۲۷ آبان
جشن گل و گندم شعری از مهناز چالاکی
از دفتر از حنجره تا پنجره نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳ آذر ۱۳۹۰ ۱۹:۴۳ شماره ثبت ۴۹۹۴
بازدید : ۱۳۲۱ | نظرات : ۱۴
|
آخرین اشعار ناب مهناز چالاکی
|
به مناسبت میلاد جناب محمد رسول باوندپور در چهارم آذرماه
الا ای عزیز مهربان
ای طراوت جاری
تو ازدلتنگی ِ شاعری آواره
که حتی در رویا می بیند
شاه ِ بی یار و وزیر است
چه می دانی ؟
در سکوت سیمرغ خیالم
تو بلندی
به بلندای آسمان
تو سبز قامت شعری
از کلام ِ گرمت
زمین و آسمان نور باران می شود
و تا بلندای قله سپید خوشبختی
هوا
آغشته به عطر نو بهاران میشود
بدون پرده میگویم
امشب در آسمان دل
به شکرانه تولدت
جشن گل و گندم بر پا میکنم
برایت یک کاسه باران
یک مشت خاک
یک بغل گیاه
می آورم
بگذار
اهل خاک به تماشای این ضیافت بیایند
ودر کوچه سار روشن عشق
برای آمدنت
آیه الکرسی بخوانند
الا ای عزیز مهربان
ای طراوت جاری
تولدت مبارک
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.