شنبه ۳ آذر
دور از تو نمی مانم شعری از سمیراعزیزی
از دفتر نخل ها زبان مردمند نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۹ شهريور ۱۳۹۵ ۱۷:۳۷ شماره ثبت ۴۹۸۳۵
بازدید : ۳۸۸ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب سمیراعزیزی
|
دستی به قلم دارم
نقشی ز تو در جانم
باید که برون آرم
از دیده ی پنهانم
ای دل شده ی جانم
دور از تو نمی مانم
افتاده زبان در دل
از نام بزرگ تو
هر گوشه ی این منزل
را نام تو می دانم
بیرن نرود از جان
این خاک به خون دیده
از گستره ی جانم
ای نخل سر افرازم
بگذار که دل بازم
شیرین شوم و فرهاد
را یاد تو اندازم
بگذار سرم را تا
در پای تو اندازم
چشمم به تو می نازم
بام از تو نمی سازم
نادیده نمان ای دل
تا یاد تو را در دل
نادیده ی خود سازم
شیرین شده ی کامم
کام از تو نگیرم تا
دادی زتو بستانم
من پاسخ آوارم
در سایه ی دستانم
استاده ام اکنون با
الوند خروشانم
من نخلم و سر راجان
در ریشه شدن دارم
در قصر خودم شیرین
دور از همه زندانم
نامت همه بر جانم
خون گشته و می دانم.
سمیراعزیزی
31/4^1395
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.