سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        زندانی گناه

        شعری از

        نیما اسکندری

        از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۴۴ شماره ثبت ۴۸۹۵۴
          بازدید : ۳۸۴   |    نظرات : ۲۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نیما اسکندری

        خمیده قامت من وز گرانی گناه
        شکسته بال و پرم ز حیرانی گناه
        خسی ز خسران ، نفسی به نفس
        چه وزنه ای میزانِ، خسرانی گناه
        ز حسرتم همینکه ، قلب شد سیاه
        چه غروبی ز چشم،به نفسانی گناه
        ز جفای خویش ، همین بس بود
        توان از پایم بگرفت ، تبانی گناه
        خشکید چشم مان، وز آب حیوان
        همین دلیلش شد ، حیوانی گناه
        مسیر عشق به عصیان نمی شود
        که کج رود جز، چنین لرزانی گناه
        کسی به ره تو راه نیافت جز به
        کند به اِذن تو ریشه شهوانی گناه
        شکست آن دم سبو به لحن حزین
        آنگه دست داد آدم به شیطانی گناه
        خصلت انسان فطرت گناه نیست
        چه لکه ای بالاتر از ین انسانی گناه
        سوخت بال ملائک،زتجارت بیسود
         ورشکسته شد آنکه بر ارزانی گناه
        چه بندگی ، چه عبادتی و چه ایمانی
        تویی که کنون ،حبسی به زندانی گناه
        گشایش زکار فقط دست خداست
        بخواه آزاد کند تورا ،ز امانی گناه
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۲۵
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵ ۲۱:۵۶
        درود گرامی خندانک خندانک خندانک
        مهدی حریفی
        پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۵۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درودبر شما
        عظیمه ایرانپور
        پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۴۰
        درود بر شما خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۴۰
        سلام خندانک خندانک خندانک
        مسعود خلیق اخلاقی
        پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۱۵
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما
        زیبابود و در صورتیکه کمی نوازش شود زیباتر خواهد شد
        حروف مخخف و اضافات از بار شعری کاسته بود
        خدابخش صفادل
        پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۰۳
        درود!با ادبیات آشتی باشید.بخوان وبخوان و بخوان!
        باقر رمزی ( باصر )
        جمعه ۸ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۱۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        سلام و درود بزرگوار
        کماکان موفق باشید
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        جمعه ۸ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۴۳
        خندانک خندانک خندانک
        شریف شریفیان
        جمعه ۸ مرداد ۱۳۹۵ ۱۸:۳۲
        درود بزرگوار


        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمعه ۸ مرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۳۷
        سلامـ...
        زبان شعر خود را به روز کنید
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6