سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        می بینم یک روزگاری که– آدم- آدم می خوره

        شعری از

        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)

        از دفتر دفتر سوم:هجر نوع شعر رباعی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۶ تير ۱۳۹۵ ۱۲:۰۸ شماره ثبت ۴۸۶۵۸
          بازدید : ۳۹۱   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        **
         می بینم یک روزگاری  که– آدم- آدم می خوره
         می بینم یک روزگاری  که– آدم غم  میخوره
         می بینم یک روزگاری  که از – آسمون  خون می باره
         می بینم یک روزگاری- که  از آسمون سنگ م می یباره
        **
        می بینم یک روزگاری که  هم دم پیدا نمی شه
         می بینم یک روزگاری که یاری  پیدا نمیشه
         می بینم یک روزگاری کسی همراه نمیشه
         می بینم یک روزگاری که شب فردا نمیشه
        **
         می بینم یک روزگاری مجنون پیدا نمیشه
         می بینم یک روزگاری هیچ کی لیلا نمیشه
        می بینم یک روزگاری که دل پیدا نمیشه
         می بینم یک روزگاری عاشق پیدا نمیشه
        **
        هزار و یک ترانه
         دفتر  سوم: هجر
         نام ترانه: می بینم یک روزگاری که  – آدم- آدم می خوره
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
         توضیحات: سرایش95/4/26- بداهه- ناتمام- ه و یه بدل از کسره برای راحتر خواندن ترانه
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۵ ۲۱:۲۱
        درود گرامی
        غمگین و زیباست خندانک خندانک
        الهه نصیری زاده (وفا)
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۵ ۰۴:۵۵
        سلام و عرض ادب

        چه روزگار وحشت زایی رو دیده و ترسیم کردین شاعر گرامی

        پناه به صاحب عصر و زمان از این دوره و دوران 🌺🌺🌺
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۵ ۰۵:۳۰
        سلام بانو نصیر زاده
        اگرچه ادبیات به نوعی اغراق است ولی مگر شما غیر از این میبینید
        عباس زارع میرک آبادی
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۵ ۰۶:۰۳
        استاد بزرگوار وعزیزم
        آنچه در این شعر دیدم همه غم، غصه و احساس ناامیدی بود
        انشاالله غیر از این خواهد بود
        شاد و سر بلند باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۵ ۰۶:۲۵
        سلام استاد زارع عزیز خندانک
        - ممنون از لطف شما- ولی آسمان دلم چندیست که غم بار است
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۵ ۱۴:۰۷
        درود بر گرامی شاعر ارجمند خندانک خندانک خندانک
        مسعود خلیق اخلاقی
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۵ ۱۶:۰۶
        خندانک خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        دوشنبه ۲۸ تير ۱۳۹۵ ۲۱:۲۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        سلام و درود بزرگوار فرهیخته
        احسنت و مرحبا
        امیدوارم کماکان موفق و موید و محفوظ باشید
        منتظر نظرات شما در باره سروده هایم هستم
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        گیتی رسائی(رسا)
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ ۱۴:۳۴
        مانا باشید .

        با سلام . بسیار لذت بردم .

        ساده و دلنشین سرودید . عالی بود
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6