هزار و یک ترانه
دفتر پانزدهم ( تقدیمی ها)
نام ترانه: چرا دل دل می کنی ای دل من
**
چرا دل دل می کنی ای دل من
مگه از چه خجلی - ای دل من
درسته که تو پیری- اون جونه
مگه دسته این دل ه – ای دل من
**
چرا دل – دل می کنی – ای دل من
تو از غصه داری دق میکنی- ای دل من
اگه عاشق شده ای به هش بگو
جدال با چه میکنی ای دل من
**
تو که دل داده شدی بهشو بگو
صد د ل عاشقش شدی به هش بگو
بگو تب داری و می سوزی به تب
داری می سوزی - به تب بهش بگو
**
بر حرف های دلت بهش بگو
ته حرف های دل ت بهش بگو
بگو که عاشق شده ای – بهش بگو
غم تنهایی هاتو بهش بگو
**
بگو اسیرش شده ای به هش بگو
صید تیر ش شده بهش بگو
اسیر چشم ها شده ای به هش بگو
زخمی یه تیر نگاهش شده ای بهش بگو
**
چرا دل دل می کنی – ای دل من
خودتو گم می کنی – ای دل من
وقتی می بینی اوان ای دل من
چنین دست پاچه می شه ای دل من
**
مگر آیین عاشقی – نیست مگر
رسم عشق و عاشقی نیست مگر
دل پیر عاشق بهشه –دوباره باز
کوس رسوایی به پا کنه- نیست مگر
**
حسن بذرگری(آیین)
- توضیحات: سرایش: 16/3/1402 – بدیه - ناتمام
استفاده از ترانه با ذکر منبع آزاد