تفسیر عشق ، فراق ابدی نیست
گاهی باید تفسیرش، از نو نوشت
گاهی باید به دل رجوع کرد، دل
گاهی باید بزر عشق ، در دل کِشت
چشم بست، به خیال، آسودگی داد
برگشت به همان دلیل سَر نوشت
مقصود همین هجر بی انتهای توست
همان که، آغشته َگشته ، با سرشت
لبخند تورا نیاز، به وقت خیال ماه
چه شود گفت ماه میان ،قاب زشت
زشت همین چشمان گنه آلوده ماست
ماه تویی ، منعکس به انعکاس بهشت
*****************
به آسمان قسم، گه، گاه خبر ز تو گیرم
چه می شود مرا، که بر بند گنه اسیرم
عبو کرده از بیراه ها و باز هم پیگیریم
قسم به سنت الله، که وعده را گزیرم
شکست دلان، به دل یاد داده اند، دل
دلدار یکیست آن هم باشد خدای کبیرم
بی آلایش صدایت کنم،تفسیر با اهلش
شاید همین سادگی دل باشد، تفسیرم
رای به دل باختن،دل نیست، که نیست
دلباختن را چه کنم زین خواب بی تعبیرم
رفتن از پیش شما ، سخت ولی آسان شد
آنگه که با خبر شدم از ، این چنین تقدیرم
مبـــنا عشق شماست ، و مقصد ظهور تان
تا آن دم من منتـــظر بر آن صوت نفیر م