مينا

درود برادربزرگوارم
بسیارزیباست

آهنگ ومحتوای شعرتان شیرین وزیبا.......دروداستاد

درود گرامی
بسیار زیباست

سرخی لاله در میان زردی رخ طبیعت ... مانند قطره ای شراب در جان خماری است که سپید و زرد شده...
این اشاره و تشبیه بسیار لطیف و هنرمندانه انجام شده و بنده حقیر آموختم و بهره بردم و سپاس از شما که ما را هم در لذت خواندن آن سهیم کردید. درود بر شما

................... .....................
زمین مست و زمان مست و خدامست...
اشاره به حکمرانی عشق ...
بسیااااااااار عااااااااااالی
................... ...................
هدیه به اهالی خوب شعر ناب:
مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان اتومبیلش پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد
هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت ازروی پیچ های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب پیچ ها را برد
مرد حیران مانده بود که چکار کند. تصمیم گرفت که ماشینش را همانجارها کند و برای خرید پیچ چرخ برود. در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:
از ٣ چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی
آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند
پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست.
هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: «خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی.
پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟
دیوانه لبخندی زد و گفت:« من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستم!»

با سلام جناب زرتاب بسیار عالی موفق باشی

سلام بزرگوار
بسيار عالي بود

درود برشما

سروده ای بسیار زیبا ست

احسنت براین سروده ی ناب

احسنت زیباست

عرض ادب و احترام
بینهایت نیمایی موزون و اهنگینی بود
لذت بردم ...............احسنت

درود استاد
دلنشین

---

زمین مستُ
زمان مستُ
خدا مست
نگاهِ من خُمارِ عالمِ مست ...

درودها
دلنشین و طرب انگیز و بهاری
دستمریزاد

آفرین شعر زیبایی است

سلام
بهره بردم از شعرتان
در پناه مهر یزدان پایدار باشید

سلام

درود بر شما جناب زرتاب

نیمایی زیبایی بود

احسنت

سلام دوست عزيز

ممنون از نگاه زيباى شما

به مهر باشيد و سرفراز