سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        بازگشت دوباره15

        شعری از

        مهدی رفوگر

        از دفتر بازگشت دوباره نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۱:۰۷ شماره ثبت ۴۶۶۸۲
          بازدید : ۴۹۰   |    نظرات : ۲۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        💐🍃🌿🌺🌾🌴🌹 💐🍃🌿🌺🌾🌴🌹
         
        فغان و درد
        آنجا
        آنجا بستری از عیش مهیا بود
        پاداش سکوت
        فغان و درد
        آنجا زنان با اندام شکرین خویش
        عشوه های گس شراب گونه
        همچو نازبالش روئیای نوجوانی
        در انتظار بودند
        فغان و درد
        همه مزد بردگی بود
        مزد فلسفه تعبد بی چون و چرا
        و من عابد نبودم
        چرا که
        بوسه به پست ترین جوان محل می داد
        پشت پنجره شب
        روئیای نوجوانی من
        و من
        ومن کافر شدم
        به تمام پاداش ها
        به تمام سکوت ها
         
        💐🍃🌿🌺🌾🌴🌹 💐🍃🌿🌺🌾🌴🌹
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۳:۲۹
        زنده باشید به انوار الهی استاد گرانقدرم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۳۲
        دروداستاد ...........درد را از هر طرف خواندم درد بود
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۴۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادبزرگوارم
        کوتاه وزیبا بود
        احسنت خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۹:۰۱
        درود گرامی
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        مجنون ملایری
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۴:۵۸
        با سلام استاد بسیار عالی موفق باشی
        جواد مهدی پور
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۹:۵۰
        درود بر شما جناب رفوگر گرانقدر خندانک

        عالیست
        زنده باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۰۴
        درود بر جناب رفوگر بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۴۷
        آفرین ها استاد
        دست مریزاد خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۵۳
        .................. خندانک خندانک خندانک .........................
        بسیااار زیباااا... خندانک خندانک خندانک
        دستمریزااااد جناب رفوگر عزیز خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک ....................................
        تقدیم به اهالی خوب شعرناب:

        داستان جالب (نشان شخصیت)
        مردی نابینا زیر درختی نشسته بود!
        پادشاهی نزد او آمد، ادای احترام کرد و گفت:قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟»
        پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت:آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌
        سپس مردی عادی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌ راهی که به پایتخت می رود کدامست؟
        هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد.
        مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید:‌برای چه می خندی؟
        نابینا پاسخ داد:اولین مردی که از من سووال کرد، پادشاه بود.
        مرد دوم نخست وزیر او بود و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود.
        مرد با تعجب از نابینا پرسید:چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟
        نابینا پاسخ داد: «‌رفتار آنها … پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد… ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد. او باید با سختی و مشکلات فراوان زندگی کرده باشد!»
        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۶:۰۰
        سلام بزرگوار
        بسيار زيبا و عالي بود
        موسی ظهوری آرام(آرام)
        يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۹:۰۹
        درودها استاد بسیار زیبا حظ وافر بردم از خوانش اندیشه واحساس نابتان
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5