جمعه ۲ آذر
طوفان میکنی... شعری از سامان سلطانیان
از دفتر راز تو نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۵ ۱۸:۴۱ شماره ثبت ۴۶۴۰۱
بازدید : ۵۸۹ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب سامان سلطانیان
|
طوفان میکنی
ولی چشمانت طوفانی نیست.
سالهاست در عمق نگاههای عمیق دیگران
نگاهی از جنس وحشی عشق
به تمامیت مرزهای خواب آلود
احساسم لشکر نمیکشد،
اسیری نمی گیرد،
و مژگانی به خاک و خونم نمی کشد.
گویی هجوم دیوانه وار
واژه ای نیست، که به زنجیر بکشد سکوتم را
مرا به خودم تبعید کند.
دوباره به زندان لحظه های کشدار از جنس قدیمم ببرد.
و بگوید: کیستی،
همانی هستی که وجودش به نگاهی بند خورده بود بعد از شکستن
راستی کیستم،
چرا دیگر با فریادهایم لشکر نمی کشم برای زندگی ....
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودددددد
زیبا وبااحساس بود