جمعه ۷ دی
بازیگر شعری از فرانک فردوسی
از دفتر دیوانه من نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ ۲۰:۱۴ شماره ثبت ۴۶۳۴۵
بازدید : ۶۷۶ | نظرات : ۳۹
|
آخرین اشعار ناب فرانک فردوسی
|
بازیگرِ نقشهاےِ شادم در زندگےِ لبالب از غم
آن دخترِ سرخوشے ڪہ مےرفت با رقص در آتشِ جهّنم
من از سرِ این جهان زیادم ،گر هیچکسے اسیرِ من نیست
چون آنڪه به تورِ هر کسے رفت، اندازه ےِ صیدِ من شدن نیست
من عاشقِ خنده ام به قَه قَه ،خندیدم و هیچکس نمےدید
پشتِ من و خنده هاے سرخوش،دختر بچه ای ڪہ زود رنجید
حوّاےِ زمانہ مادرم بود،عاشق شد و از کسی نترسید
بیباکے و سرکشےِ من هم ذاتیست ڪه جای ارث بخشید
من مسئله ےِ ریاضیاتم ،پیچیده وسخت و گاه مُبهم
یڪ سیب نه من چهار تُن سیب، مےچینم اگر ببینم آدم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.