جان من

من یک تکه از تو امـ.............. خیلی زیباااااااااا می نویسی

دوست دارم سبک نوشتنت رو نازنینم

درود سمانه ی عزیزم
بسیارزیبا بود

درود بانو
کوتاه و زیباست

درود بر ادرینای عزیز خواهر مهربانم
خیلی خوب بود
مرحبا

سلام و ممنون از نوشته سپیدتان

جا گذاشته ای
خود را
در من ,
من یک تکه از تو امـ
این یعنی او خیلی بزرگتر از شماست... او را دریا دیدم و شما را قطره و یا او را شهری و شما را خانه ای در این شهر ...
ولی جاماندن او در شما...!!! اینجاست که فلسفه شعر شما رو می شود و خواننده و ذهن را به چالش می کشد. نوعی دوگانگی و یکی شدن دوگانه... من در شما و شما در من و یکی قسمتی از دیگریست...
زیباست و تامل برانگیز ، بهره بردم و درود بر شما

سرکارخانم هروی، بانوی گرامی، سلام علیکم.
.....................................................................
تب دارم و،بیمارم و،درمانِ من رفت.
تلفیقی ست از، یک سپیدِ کوتاه وزیبا و،سُروده ای کلاسیک وبازهم زیبا.........
لذبت بُردم ازهردوسروده.خسته نباشید.

درود بر سمانه جان عزیزم

سپید زیبایی است

می ستایم قلمت را

با سلام بانو بسیار خوب سروده اید موفق باشی

چشم ه تو دیدم و یاد خودم یاد م رفت
از یاد تو همه یاد (ه) خودم یا دم رفت
من چشم دوخته بودم به نگاه مه تو
از چاله و چاه پیش پا یه خودم یادم رفت

درود خواهر گرامی
بسیار زیبا سرودید
لذت فراوان بردم
احسنت و سپاس

درود بر شما
زیباست و بهره بردم

................... .............................
زیباااا سرودی سمانه جااان
هزاراااان درود
................... .......................
تقدیم به اهالی خوب شعرناب:

از بایزيد بسطامي پرسيدند:
اگر در روز رستاخيز خداوند بگويد چه آورده اي؛
چه خواهي گفت؟
بايزيد فرمود:
وقتي فقيري بر کريمي وارد ميشود,
به او نميگويند چه آورده اي.
بلکه ميگويند چه ميخواهي؟
یادمان باشد،
زندگى يک پاداش است, نه يک مکافات.
فرصتى است کوتاه تا ببالیم ,بيابیم , بدانیم, بينديشیم , بفهمیم , وزيبا بنگریم ,ودر نهايت در خاطره ها بمانیم...
روزگارتان خوش

درود برشما

آفرین

درود
دلمان برای غزل سرایی هایتان تنگ شده
چرا غزل نمینویسی سمانه خانوم ؟

سلام و سپاس از سروده زيباى شما

قلمتان همواره سبز و پويا

درودهاااا خواهر گرامی
عالی بود

سلام
بانوی بزرگوار
آفرین
موفق باشید

درود
عالیـــــــــــــــــــست ......عالے

سلام و درود

درود بانو هروی زیبا بود

دیدم ترا اما شنیدم جان من رفت
از باغ وبستانم گل و ریحان من رفت
یوسف اگر گل بود اما نیست اکنون
یوسف اگر گل بود از زندان من رفت
یوسف به چشمم بود واز چشمم نیفتاد
اما وقت نم نم باران من رفت

درود بر شما...مرحبا

عالی بود سمانه جان
موفق باشی

افرین ها بر شما خانم ادرینا
بسیار زیبا سرودید

احسنت

درودها
زیبا بود

درود و هزاران درود تا همیشه سراینده سر زنده باشی