همین روزاست که برگردی

پای حرفــت نمی مـــونی، تــو از رفتـن پشیمونی
همین روزاست که برگردی،توهم بی من نمیتونی
تــو ، به انـدازه ی چـــند قــرن از من دور شـدی
بی طاقت تر از این ها بودی،چقدر صبور شدی
هنـوز خاطراتـت توی سرم می چرخند
چقدرسخته، چقدر مجنون ها بدبختند
من هنوز درد می کشم، لای دردام
هر روز تف میکـنم تو صــورتِ فردام
من پـــوچ وهــــیچِ زندگیم باهم مخلوطه
انگار، این مرد نفرین شده ترین مخلوقه
همیــشه تو این رویام، که میای بازم
همین دلیلی شــد تا که دنیامو ببازم
شاید یه روزی تـــو قلــبِ تو جاشم
کاش اون روز هنوزم عاشقت باشم
هرگز نگو، که منـــو فرامــوش کردی
نگو که فــکر میـــکنی به آدم بــعدی
من هنوز گاهی از اون کوچه رد میشم
داغ میشه دلـــم، بدجوری دچار تشویم
دنیــا برای من و تــو لبــریز از غم بود
همه چیز کم بود،کاش مرگ هــم بود
شاید،کمی بعد، وقتی دیگه، دنیایی دیگه
اصلا مگه، کسی به غیر من جهنمو دیده
جهنم برای من، شبِ رفتنِ تو بود
شبی که رویای بهشتمو ازبین برد