پنجشنبه ۲۹ آذر
نوستالژی شعری از سعیدمحمودی
از دفتر هرج ومرج نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۵ ۰۴:۱۷ شماره ثبت ۴۵۸۰۵
بازدید : ۳۹۳ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب سعیدمحمودی
|
مردمسی دل خوسه لیر٫چه ماوزنی بارینه گر/
نوشداروم چیمل توئه٫مه ژیم اگربکین نظر
تاسم بجز وه یک ننیشت٫تنیایی بش خداومنه/
چه ماوجفت چیملت بارین٫خوسه لم گشت بایژینه در
حس نوستالژی وه آیلیه٫وختی واژه له مچنم/
خوشی بی ترس یه که ٫کولام برمی بی خور
ایمه ویک جیانویم٫حیف تودلت بیه آهن/خلاصه زندگیم یه بی٫پاچاعشق دار وه تور
من چوی شمع سزیام ارنت٫توسزیاین اراشمعی تر/
چوی توینستت بسزنین٫من ووژت بکین گجر؟
باوارم نماودی تونین٫مگیردم هر وشون زنی/
بوری وژت بوش دی نماین٫دی وه وزنی نیه اثر
شعربه زبان لکی است
ترجمه به فارسی درزیر
دردل غمهامرده ام٫چه می شودزندگی رابه ارمغان بیاوری؟نوشداروئم چشمانت است اگرنگاهم کنی زنده میمانم
تاسم بجزیک نیامد.تنهایی سهم خداست ومن/چه میشودجفت چشمانت رابیاوری وغمهایم رابیرون کنی؟
حس نوستالژی ازکودکیم است٫وقتی واژه هارامی چینم/شادی بدون ترس اینکه٫کلبه ام فروبریزدبی خبر
ماازهم جدانبودیم٫حیف تودلت آهن شد/خلاصه زندگیم این شد٫داستان عشق درخت به تبر
من مانندشمع سوختم برایت٫وتوبرای شمعی دیگرسوختی/چطورتوانستی بسوزانی٫ومن وخودت راکوچک کنی؟
باورم نمیشودکه تونیستی٫وهمواره به دنبال زندگی می گردم/بیاوخودت بگونیستی ودیگراززندگی اثری نیست
(سعیدمحمودی)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.