سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        بعد تو

        شعری از

        فریاد

        از دفتر با من... نوع شعر تک بیتی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۴ ۲۱:۲۳ شماره ثبت ۴۵۴۵۰
          بازدید : ۶۶۸   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فریاد

        در وصف خودم بعد تو اینگونه بگویم:
        «جسمی متحرک که دگر روح ندارد»
        متین شریفی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۲۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۰:۳۱
        متین برادر خوبم کجا بودی این همه وقت !؟ امیدوارم توپ و سلامت باشی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۳۹
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۵۴
        خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۰۰
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۴۴
        ................. خندانک خندانک خندانک ........................
        بسیااار زیباااا ... خندانک خندانک خندانک
        هزارااان درود خندانک خندانک خندانک
        ................. خندانک خندانک خندانک .......................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمیکرد فرزندی هم نداشت وتنها با همسرش زندگی میکرد در عوض قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان میداد .
        روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هر چه اورا نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد بروید از قصاب بگیرید تااینکه او مریض شد احدی به عیادت او نرفت این شخص در نهایت تنهایی جان داد هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود. همسرش به تنهایی او را دفن کرد. اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد وگفت :
        کسی که پول گوشت رامیداد دیروز از دنیا رفت...!

        زود قضاوت نکنیم خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۵۰
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8