سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      شبِ درد

      شعری از

      حمید رضا مشیری

      از دفتر شعرناب نوع شعر غزل مثنوی

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴ ۲۲:۵۱ شماره ثبت ۴۵۰۵۲
        بازدید : ۷۰۳   |    نظرات : ۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر حمید رضا مشیری

      شبِ سرد و شبِ مرگ و شبِ درد
      « وای از این روز و شبای دوره گرد »
      شــــــبِ ضــــجه های یـــه مـــــردِ دل مُـــــرده
      مردی که آخرین راه نجاتش، به بن بست خورده
      شـــــــــبِ هــــزار افـــسوس و صـــد نـــالـــه
      شبِ گم شدنِ یه آواره،شبِ دیدنت، که آخرین باره
      چقدر تلخِ اون شبی که تو باشی و اونو بوسه
      تمــــــوم لحــــظه های من، پر از این کابـوسِ
      اون شبـــی که تو شــــدی عروسِ قصه ها
      خبر داری که من شدم وارثِ تموم غصه ها
      اون شبی که تو یه لباسِ سفیدِ توری پوشیدی
      میگن تو تمومِ عکساتون لبای اونو بوسیدی
      کاش اون شـــــب چشـــــمام تو چشات نمیــوفتاد
      می تونستی راحت بری و فکرم از سرت میوفتاد
      نمی خوام بهت بگم که من بی تو میمیرم
      اما انـــتقام مو از خودِ خــــدا میگیرم
      من اون مردی که همه چیشو باخته
      همیـــشه سوخته، همیشه ساخته
      چشامو میبندم و میرم تو رویای تو
      کاش می شد بازم بمونم تو دنیای تو
      دل ِ من تو خودت بمــــیر، بمــــیر
      دیگه هیچ وقت سراغشو نگیر، نگیر
      داره دنیام از دست میره،کاری ازدستم بر نمیاد
      دلــــم یه خودکشـــی یا که اعـــدام می خــــواد
      تو مـــیری و منو تنـــها میزاری
      تا ابد رد پاتو تو دلم جا میزاری
      می دونم با سرنوشت نباید بازی کنم
      باید خودمو به این تقدیر راضی کنم
      انتخاب دیگه ای ندارم یا تو یا مرگ
      حالا طنابِ دار باشه یا انسدادِ رگ
      دیگه بعدِ تو، اصلا بعدِ تویی در کار نیست
      منو تویی که ما بودیم، که دیگه انگار نیست
      منِ مغلــــوبُ شکــــسته و غمگین
      نباید از این حالم بهش چیزی بگین
      بهت نزدیک میشم و عطرموهات میپیچه تو باد
      دارم دیوونه میشم تورو به خدا بگو اون شب نمیاد
      کاش می شد بفـــهمم همش یه خـــواب بوده
      کاش یکی بهم می گفت که رفتنت سراب بوده
      کاش همـــین الان بهـــم زنگ میـــزدی
      دنیامو با رنگ چشات، برام رنگ میزدی
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۲:۵۶
      خندانک خندانک خندانک به شعرناب خوش آمدید خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      زیبا قلم می زنید
      احسنت خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۴۲
      به شعر ناب خوش آمدید خندانک خندانک خندانک
      وحید کاظمی
      پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۱۰
      درود بر شما بزرگوار
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۰۱
      خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2