شنبه ۳ آذر
راه ِ دل شعری از رضا حیدری نیا
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۰ ۱۲:۱۲ شماره ثبت ۴۵۰۴
بازدید : ۸۸۸ | نظرات : ۲۴
|
آخرین اشعار ناب رضا حیدری نیا
|
هرچه دل گفت همان کردم و گشتم ناکام دل شد و مست شدم ، نیک ببینم فرجام سوی درگاه خداییت نیاز آوردم راه دین پیش گرفتم ، شدمت بنده تام در خرابات کسی وعده ای از وصلم داد شدم اندر ره رندان صبوح و می و جام رو به هر فرقه و هر خرقه نمود این دل ما به امیدی که بیابد ز تو یک ثانیه کام هیچ یک هیچ ندادم ز وصال تو نشان خسته از راهرو و راهم و اینگونه مرام جملگی مدعی نور به تاریکی شب میخوراندند به عالم ز همین دست کلام که شما را ز درون نفس ببردست ازخویش نفس خود را بکشیدش ، بزنیدش به لگام وای از جهل که بر حال جهان چون کردست وصل حق خواهش نفس است ، دگر گشته بنام چون که از وصل تو نومید شدم بنهادم دل و دین ، جام و سبو ،حسرت آن وصل مدام چون که فارغ شدم از بار گران همگی خنده هم بر لب ما یافت ره و کرد مقام لیک دانستم، از این راز جهان را ،که وصال بشود حاصل آنکس که کند خویش قیام
گر درست است و غلط ، خود تو بجو راه رضا نه که شمشیر به نزد کس و نزد تو نیام
سروده شده در زمستان ۱۳۸۸
دوستان
این شعر نیز از اولین اشعاریست که در سایت قرار دادم و اکنون در دفتر
اشعارم نیست و پاک شده است.تکراری بودن آن را بر من ببخشایید.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.