چهارشنبه ۳ بهمن
وادی فساد شعری از سمیه شاکری
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۲۸ شماره ثبت ۴۴۷۹۷
بازدید : ۵۰۵ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب سمیه شاکری
|
قدم می گذارم
بر روی سنگ فرش های باکره ای
که از حنجره هایشان
نفرت کنده می شد
صندلی چوبی...؟
و باد که سهمی از بی تفاوتی ها را به دوش می کشید
چگونه پوسیدند
تپش آن دست هایی
که شفاعت می طلبیدند
و چگونه گم می شدند
در انبوه غریب زمان
دلم از هرزه های بیگانه بارور می شد
و مترسک هایی که از تمام اندامشان
می جوشید از شمارش خودباختگی های عادت
شاخه های نارنج می رقصیدند
و این ساده لوحی بود
که طوق بر گردنمان می انداخت
تا وادی فساد
به دیوار آجری پر از اضطراب تکیه می دهم
یک ستاره برای ماندن
هزار و یک دلیل نمی خواهد
و نمی خواند
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.