سه شنبه ۴ دی
حسی شبیه \ آلکاتراز \ فرارم را ربوده بود... شعری از علی حاتمیان
از دفتر سلام نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۵۵ شماره ثبت ۴۴۷۶۰
بازدید : ۵۱۴ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب علی حاتمیان
|
گویی گرفته بودت غریبه ام در آغوش
کنار تخت جمشيد پشت اتوبوس...
فرار کردم از کاروانت تا به شیراز برسد↓
به مرقد حافظ جنازه ای بیهوش...
حسی بنام "رفتنت" "بودنم" را دار زده بود
همخوابی ات با "او" مرا اعدام کرده بود
"تنهایی" همخوابم بود و خواب تو تکرار میشد
کابوس در کابوس در کابوس در کابوس
حسی شبیه "آلکاتراز" فرارم را ربوده بود
پاهایم را با آسفالت به خیابان چسبانده بود
نمی رسیدم تو را هر چه گام برمیداشتم
آینده ام تو را از من با "خیانت" ربوده بود...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرادربزرگوارم
تلخ اما زیبا وتاثیرگذاربود