سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 دی 1403
    28 جمادى الثانية 1446
      Saturday 28 Dec 2024

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۸ دی

        عاشقانه ای برای باران

        شعری از

        مهگل بارانی(باران)

        از دفتر واژه های بارانیم برای تو... نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۲:۰۲ شماره ثبت ۴۴۶۹۰
          بازدید : ۵۳۳   |    نظرات : ۱۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        باران...
        هرکس نداند،توکه میدانی چگونه تا آرام شدنمان پا به پایت گریستم...
        هرکه نداند،منکه میدانم هربار که هوای دلم ابری شد،چه عاشقانه آمدی و باریدی تا زیر چترت،چشمانم بی هیچ واهمه ای ببارند...
        باران،بهترینم،،،
        مینویسم برای تو که در قلبمی و از شورشش آگاهی،
        مینویسم برای تو که غصه هایم را صبورانه میشنوی و اشک میریزی،
        باران...
        میخواهم هر لحظه اسم زیبایت را بر زبان قاصرم جاری سازم،
        میخواهم در هرخط از دفترم و هرسطر از نوشته هایم هزاران بار نامت را ببرم...
        میخواهم بدانی که
        «چه بی تابانه میخواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری»
        میخواهم وقتی می آیی،زیر چترت بنشینم و بگویم از دردهایم،،،
        بگویم که در غربت و در این شهر غریبه چه ها کشیدم،
        بباریم و برایت بگویم از بدیهایی که هرروز بدتر میشوند،
        بگویم از آدمهایی که شده اند وحشتناک تر از لولوی قصه های کودکی...
        برایت از دل تنگ و خسته ام بگویم و تو بباری و بگویی:هنوز هم مرا داری...
        لبخندی بزنم،برایت شعرهای فروغ را بخوانم
        «همه میدانند که من و تو از آن روزنه سرد عبوس،باغ را دیدیم
        و از آن شاخه بازیگر دور از دست،سیب را چیدیم...»
        و تو با ملودی زیبا و آرامت بامن همراه شوی...
        چشمانم را ببندم و پلکهایم خیس شوند از اشکهای تو...
        و باز میان بغض هایمان آرام بگویی:
        غصه نخور،هنوز هم مرا داری...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۳۶
        مهگل عزیز و مهربان نوشیدم از طراوت قلم و احساس خوبتان دست مریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۴۲
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بانو
        بسیارزیبا بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۲۲
        مهگل عزیزم....واژه های بارانیت بوی باران می داد
        .....ومن چقدر عاشق بارانم.......... خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۱۵
        درود بانو
        بسیار زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۰۱
        .............. خندانک خندانک خندانک ....................
        درود همشعر خوبم خندانک خندانک
        دلنوشته ی زیباااایی بود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        .............. خندانک خندانک خندانک .................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:
        معجزه ی خنده:
        پيرمرد هر بار كه مي خواست اجرت پسرك واكسي كر و لال را بدهد، جمله اي را براي خنداندن او بر روي اسكناس مي نوشت. اين بار هم همين كار را كرد.
        پسرك با اشتياق پول را گرفت و جمله اي را كه پيرمرد نوشته بود، خواند. روي اسكناس نوشته شده بود: وقتي خيلي پولدار شدي به پشت اين اسكناس نگاه كن. پسر با تعجب و كنجكاوي اسكناس را برگرداند تا به پشت آن نگاه كند. پشت اسكناس نوشته شده بود: كلك، تو كه هنوز پولدار نشدي!
        پسرك خنديد با صداي بلند؛ هرچند صداي خنده خود را نمي شنيد...
        وحید کاظمی
        شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۴۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر خواهر خوبم
        خیلی خوب بود مرحبا بر اندیشه نابت
        پاینده وپیرز باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        رضا جوکار
        شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۳۴
        فرقی نمی کند...
        باران
        وقتی تو نباشی
        دهان هیچ شاعری
        بوی شعر نمی دهد
        بعد از من
        تو شاعر شعرهایم باش
        نگذار
        زیر آوار نبودنم
        دفن شوند

        سلام و هزاران درود بانو
        دست مریزاد
        دلنبشته زیبا و دل انگیزی قلم زدید
        دوست داشتم
        قلمتان نویسا خندانک
        مجنون ملایری
        يکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۰۶
        باسلام بانو بسیار عالی سروده‌اید موفق باشید
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۳۹
        خندانک خندانک
        کسی حالم نمی فهمد
        دل زارم نمی فهمد
        کسی دردم نمی فهمد
        صدای من نمی فهمد
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1