سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 دی 1403
    21 جمادى الثانية 1446
      Saturday 21 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱ دی

        افسوس

        شعری از

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        از دفتر یادگارجوانی نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۱۰ شماره ثبت ۴۴۴۳۵
          بازدید : ۱۷۴۵   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب ابوالحسن انصاری (الف رها)

        افسوس
         
         
         
         
        اکنون تو رفتی و من افسوس می خورم
        کز ما جدا شدی.
        شب را سحر نمودی و با نورت ای امید.
        خود سوختی چو شمع
        پارافرانهادی و درسی بزرگ را
        از روشنای عالم بالا گرفته ای
        دانسته ای که شیوه ی بودن چگونه است
        مردن چگونه است
        هستی برای چیست

        آری تو یافتی که
        زندان زندگانی دنیا برای چیست
        زین تنگنای خاک
        تا سمت روشنائی پر نور آفتاب
        پرواز کرده ای
        اما هنوز من
        در مانده ام که شیوه ماندن چگونه است
        نفرین به زندگانی و زنجیر بندگی
        یک عمر بار ذلت و سختی و خون دل
        تکرار ماهها و شب و روز بی ثمر
        در کوره راه یأس ستمبار نامراد
        بن بست نا به کام

        نه نه نمی توانم هرگز بسان تو
        در آن جهان روشن تو زندگی کنم
        همتای آفتابی و نامت بلند بود
        هجرانت از جهان
        زیباترین غروب بود در آسمان عشق
        جرم تو بی ریائی و آزاد زیستن
        من همچنان بنده ی قید تعلقات

        و ایا به حال من، دریغا نبودنم
        بهتر زبودنست
        اکنون تو رفته ای
                            بدینسان شتابناک
        تا اوج روشنائی بی انتهای عشق
        ما را به قعر ظلمتمان کرده ای رها
        ما مانده ایم، ما .....چه کسانی درین میان
        یک مشت خار و خس که سزاوار آتشیم
         
         
         
         

         
        ابوالحسن انصاری (الف.رها)
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1