سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        سفر رود..

        شعری از

        روحیا لرستانی

        از دفتر شیدایی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۲۲:۳۴ شماره ثبت ۴۳۹۲۹
          بازدید : ۱۰۳۶   |    نظرات : ۲۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        آخر از سینه ی سنگ تو گذر خواهم کرد

        مثل رودی ز دل کوه سفر خواهم کرد

        راز برنده گی آب صبوری ست رفیق.. ..

        عاقبت بر جگر سنگ اثر خواهم کرد

        شانه ام با سر معشوق شبیه هست به این.

        سروم و سال به سالی ثمر خواهم کرد

        گفته بودم که فراموش کنم یاد تو را.. .

        با زبان گفتم و دل گفت. .. مگر.. . خواهم کرد؟؟

        عشق گرگی ست که ما ساخته با چوپانی..

        یک شب این دهکده را با تو خبر خواهم کرد
        ۹
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۴۲
        درود بزرگوار
        غزلی دلنشین و زیباست خندانک خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۲۱:۰۶
        درود بر شما
        زیبا سروده اید خندانک خندانک
        این مصراع ( سروم و سال به سالی ثمر خواهم کرد)افزون بر نقص وزن ، فعل مرکب «ثمرکردن » اشتباه است ثمر دادن درست تر است اگر عوضش کنی به خواهد بود رفیق!
        ایمان نوش آذری
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۰۰:۲۳
        درود
        این بیت
        شانه ام با سر معشوق شبیه هست به این.
        سروم و سال به سالی ثمر خواهم کرد
        ایراد وزنی دارد و حقیر نفهمیدمش!!!!1
        عشق گرگی ست که ما ساخته با چوپانی..
        یک شب این دهکده را با تو خبر خواهم کرد
        ما شدن گرگ و چوپان خیلی زیبا بود. عاشقانه این بیت را میپسندم ولی چه ارتباطی به
        آخر از سینه ی سنگ تو گذر خواهم کرد
        مثل رودی ز دل کوه سفر خواهم کرد
        راز برنده گی آب صبوری ست رفیق.. ..
        عاقبت بر جگر سنگ اثر خواهم کرد
        دارد.صبر یا خیانت و انتقام!!!!!!
        نجمه طوسی (تینا)
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۵۳
        سلام بر شاعر گرامی
        غزل زیبایی را خواندم.
        احساس کردم در یک جا مشکل وزنی داشت :
        سروم و سال به سالی ( که ) ثمر خواهم کرد
        و در مصرع :
        عشق گرگی ست که ما ساخته با چوپانی
        ضعف تالیف دارد و مشکل در معنی .
        خندانک خندانک خندانک
        الهه نصیری زاده (وفا)
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۳۷
        سلام
        زیبا مثل همیشه
        علیرضا کاشی پور محمدی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۳۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما
        پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۲۴
        ................. خندانک خندانک خندانک ....................
        گفته بودم که فراموش کنم یاد تو را...
        با زبان گفتم و دل گفت. .. مگر.. . خواهم کرد؟؟
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود همشعر خوبم خندانک خندانک
        زیبااا بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک .....................
        در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد، هر چه کرد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد؛ تا اینکه فکری به سرش زد… به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟

        کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بی هیچ فکری گفت: “۳ سکه” مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت:
        “سند جهنم” مرد با خوشحالی آن را گرفت. از کلیسا خارج شد، به میدان شهر رفت و فریاد زد:
        من تمام جهنم را خریدم، این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید، چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نخواهم داد!
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۳۸
        درود برشماز یبا بودپیروزباشی خندانک
        نیره ناصری نسب
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۱۰
        درود بر شما
        مثل همیشه غزل زیبایی بود
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فرهاد مهرابی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۱۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        سلام بزرگوار
        غزل زییباییست
        درود بر شما

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        معصومه افراشی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۱۳
        سلام استادروحیای لرستانی بزرگوار
        سعادتی باشددراولین فرصت همه اشعارزیبایتن راتک تک بادل و جان خواهم خواند
        بسیاربسیارزیبامی سرایید
        خدانگهدارذوقتان خندانک خندانک
        مریم شجاعی(بشارت )
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۰۳
        سلام استاد جوان خندانک خندانک خندانک خندانک
        بسیارزیبابود
        مگرممکن است شمازشت سرایی هم بلدباشید؟
        همیشه قلمتان عالی است مفتخربه بودنتان هستم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اعظم قانع
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۲۱:۱۱
        سلام
        واقعا غرل پخته و.زیبایی بود
        راز برنده گی ب صبوریست رفیق......
        قلمتون مانا استاد جوان
        فریبا غضنفری  (آرام)
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۲۱:۵۰
        لحظات شیرینی داشت شعر شما.... درود خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۲۳:۳۰
        درود دوست گرامی
        زیبا سرودید
        احسنت
        عباس وطن دوست
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۲۳
        خندانک
        سلام

        درود بر شما و احساس زیبایتان

        ذوق و احساس نابتان قابل تقدیر است

        خندانک ...................درود..................... خندانک
        مسعود احمدی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۵۰
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک

        درود بر شما .
        بهاره ترابی (بهارنارنج)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۴۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0