سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        ساعت دیواری

        شعری از

        سعید چرخچی

        از دفتر رویای ارغوانی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۰۷ شماره ثبت ۴۳۸۰۰
          بازدید : ۶۰۵   |    نظرات : ۴۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید چرخچی

        دل اسیر تب است و بیماری
        آشنا با هوای بیزاری
         
        بر در خانه بی امان کوبد
        مثل هر شب سکوت تکراری
         
        سایه ها دز تبانی و من
        مونسم شامگاه و بیداری
         
        قلمم خسته از نوشتن این
        حسرت بی دلیل و اجباری
         
        آسمان هم دوباره می بارد
        ابر دز ماتم است و در زاری
         
        همنشین شبانه من
        ساعتی خواب رفته دیواری
         
        خاطراتی نحیف و بارانی
        می کنند از تبم پرستاری
         
        ساز من در سکوت می نالد
        معترض بر نوای بیگاری
         
        سرو را خلوتیست با غم خویش
        نپذیرد دگر ز کس یاری
         
        .....
        ...
        .
        ۸
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۲۷
        داداش سعید گل بسیار قشنگ سرودی دست گلت درد نکنه با مرام خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود برادرخوبم
        غزلی زیبا وروان بود
        آفریننننننننن خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۲۱
        درود استاد عزیز
        غزلی زیبا و دلنشین
        دستمریزاد
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۵۶
        سرو را خلوتیست با غم خویش
        نپذیرد دگر ز کس یاری
        دوست عزیز و شاعر ارجمند ، جناب چرخچی، بسیار خوش حالم از دیدار مجدد شما و اثر بسیار زیبایتان ، با چمدانی مملو از احساس آمدید و به هر کسی که بخواند شعر خوش آهنگتان را سوغات می دهید حزن دلنشین و باور زنده این اثر را... بهره بردم و درود بر شما خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۰۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسعود احمدی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۲۲:۵۲
        نیافته ام هنوز
        دیواری
        تا سایه اش را
        تکیه دهم...
        کج
        جوش خورده است
        شهری که
        دست معمارش شکسته بود !

        مسعود احمدی .
        درودتان باد جناب چرخچی عزیز.
        فرهاد مهرابی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۰۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        سلام بر جناب چرخچی بزرگوار
        درود بر شما
        غزل بسیار زیبایی سرودید
        موفق و پیروز باشید

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اسفندیار گلزار
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۳۰
        خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۳۳
        .......................... خندانک خندانک خندانک ..........................
        درود بزرگوار خندانک خندانک
        بسیااار زیباااا بود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        .......................... خندانک خندانک خندانک .............................
        شیخ عبدالسلام بصرى با نسبت دادن كرامت و احوال غیبى به خود، جمعى را فریفته و در اطراف خود جمع كرده بود. براى فریب بیشتر مریدان، روزى در محراب مسجد بصره در حین خواندن نماز ناگهان گفت: كخ كخ ! مردم تعجب كردند.
        شیخ گفت: من كه اینجا مشغول نماز بودم ، دیدم سگى داخل كعبه شده، با چخ گفتن، او را از آنجا بیرون كردم تا خانه را آلوده نكند. مریدان خوشحال شدند و آن را از كرامتهاى شیخ دانستند.
        یكى از مریدان ، كرامتهاى شیخ را براى زن خود بیان كرد.
        آن زن آگاه براى رسوا كردن شیخ قلابى، از طریق شوهرش روزى شیخ و مریدان را به مهمانى دعوت كرد و براى هر یك ظرفى از غذا و بر روى آن مرغى پخته گذاشت اما مرغ شیخ را در زیر غذا پنهان نمود.
        شیخ عصبانى شد و گفت : چرا به من اهانت شده و ظرفى بدون مرغ آورده اى ؟
        ناگهان آن زن زیرك و آگاه فریاد زد: اى كسى كه از مسجد بصره سگ را در كعبه مشاهده مى كنى ، چگونه جوجه را زیر مشتى برنج نمى بینى!!!؟
        وحید کاظمی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۴۴
        درود بر شما
        بسیار زیبا و با احساس قلم زدید
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۲۰
        خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۰۴
        آفرین ها به شما
        خندانک خندانک خندانک
        محمد رضا نظری(لادون پرند)
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۴۵
        سرو را خلوتیست با غم خویش


        نپذیرد دگر ز کس یاری خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک


        درود سعید عزیز

        مرحبا خندانک خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۴۵
        سلام بر شاعر گرامی
        زیبا سروده بودید .
        خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۱۹
        خندانک خندانک
        درود برشما دوست عزیز
        بسیار زیبا
        خندانک
        برقرار باشید
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0