سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 16 آبان 1403
    5 جمادى الأولى 1446
    • ولادت حضرت زينب سلام‌الله عليها، 5 هـ ق، روز پرستار و بهورز
    Wednesday 6 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۱۶ آبان

      اخر خط

      شعری از

      شیما رحیمی (شمیم شیراز)

      از دفتر هشتم دی ماه نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۱ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۱۹ شماره ثبت ۴۳۵۲۴
        بازدید : ۶۵۱   |    نظرات : ۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر شیما رحیمی (شمیم شیراز)
      آخرین اشعار ناب شیما رحیمی (شمیم شیراز)

      رسیم به اخر خط
      من ماندم و دلی به دست
      که می سوخت باز در تب تو
      دل تو غرق جاده بود
      نمی دانی چقدر شکست همرنگ چشمان تو بود
      می دانم که در این عبور دل تو هم بازنده ست
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      احمدی زاده(ملحق)
      يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۲۱:۲۹
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۵۹
      درود بانو
      عاشقانه ای زیباست
      رسیم به اخر خط خندانک خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۰۷
      خندانک خندانک
      صفیه پاپی
      يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۰۴
      ......................... خندانک خندانک خندانک ............................
      درود همشعر خوبم خندانک
      زیبا بود بانو خندانک خندانک خندانک
      ......................... خندانک خندانک خندانک .............................
      روزی لئون تولستوی در خیابان در حال قدم زدن بود که ناآگاهانه به زنی تنه زد
      زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد!
      تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد
      و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم.
      زن که بسیار شرمگین شده بود عذر خواهی کردو گفت : چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
      تولستوی در جواب گفت :
      شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید !!!
      وحید کاظمی
      يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۲۹
      خندانک خندانک خندانک

      خندانک خندانک خندانک

      درودبر خواهر خوبم

      زيبا بود و با احساس

      موفق باشيد
      مسعود احمدی
      يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۴۲
      چشم هایم را می بندم
      تا مخفی شوی
      می شمارم :
      یک
      دو
      سه
      .
      .
      .
      .


      یکی انگار
      در قلبم
      پنهان شده است !

      مسعود احمدی
      درودت باد
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      7