سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        مصطفی(ص)

        شعری از

        سجاد سبحانی

        از دفتر آرامش اجباری نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴ ۰۰:۵۹ شماره ثبت ۴۳۴۵۱
          بازدید : ۳۵۱   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        و زمین غرق تماشای خدا بود
        وقتی تو آمدی
        مهربان با طپش پاک نفس ها گشتی
        قلبها بر سجاده نور ازلی مومن گشتند
        و هوا پر ز نسیم پر جبریل
        از صدای ملکوت لبریز شد ...

        تو شرافت نبوت هستی
        و برگزیده خلق
        و زمان دیری بود انتظار تو را میکشید
        و خدا وعده تو را میداد
        پیامبر به پیامبر ...

        روح ربانی تو
        جایگاه تمام خوبی های عالم شد
        و من به آنچه تو مرا آموختی خوشبختم
        و به آنچه از نسل تو بر زمین جاری است
        امیدوار
        تمام حیاتم مدیون وجود مقدس توست
        ای ستوده شده ملک و ملکوت
        ای فرستاده خدا
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۱۱ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۰۸
        جناب سبحانی عزیز و گرانقدر درود بی کران بر شما بزرگوار مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        جمعه ۱۱ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۲۲
        .................. خندانک خندانک خندانک ......................
        درود همشعر خوبم خندانک
        زیباااا بود خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک ......................
        موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید !
        به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد
        همه گفتند : تله موش مشکل توست به ما ریطی ندارد !
        ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید !
        از مرغ برایش سوپ درست کردند !
        گوسفند را برای عبادت کننده گان سربریدند !
        گاو را برای مراسم ترحیم کشتند !
        و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه میکرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد !!!
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8