دوشنبه ۳ دی
برایِ صبحِ دیدنت... شعری از رونیا گلیان
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۰ ۰۹:۱۳ شماره ثبت ۴۲۵۱
بازدید : ۱۲۲۱ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب رونیا گلیان
|
تو رازِ سبزِ مبهمی،به تو نگاه می کنم اگر به سجده ات شوم ،بگو گناه می کنم؟
ببین چگونه با دلم، ترانه ساز می کنی حدیثِ سردِ سینه را ، به تب نیاز می کنی
ببین چگونه قلب ما ، اسیرِ لرز می شود برایِ رد شدن ز شب، همیشه مرز می شود
به دست بو سی ات ببین، ز راه دور آمدم به راهِ عشقِ من بمان ، که شاهراهِ ممتدم
بهانه ی نفس، تو را ، به شکلِ شعر می کشم ز جام بی قراری ات ، شرابِ مهر می چشم
ببین ...به هرمِ چشم تو ، ز جان سجود می کنم برایِ صبحِ دیدنت ، ستاره دود می کنم
اعظم گلیان ( گلی )
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.