يکشنبه ۲ دی
از نگاه پر شرارت این غزل آتش گرفت شعری از آرامش ظهرابی
از دفتر دلشکسته نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۴ ۱۸:۱۶ شماره ثبت ۴۲۱۶۹
بازدید : ۱۲۰۱ | نظرات : ۲۵
|
آخرین اشعار ناب آرامش ظهرابی
|
مست درآغوش گرمت من سراپا سوختم
تابدادی بوسه ام بس ناشکیبا سوختم
نوش کردم جام لبهایت که جان آتش گرفت
چون زدی آتش به جانم تا ثریا سوختم
ناخدایی چون تودیدم عاشق طوفان شدم
باتومن طوفانی وتاعمق دریا سوختم
از نگاه پر شرارت این غزل آتش گرفت
من به پای چشم تودرخواب ورویا سوختم
گفته بودم می پرستم من تورا تا کهکشان
چون نکردی باورم در بزم غمها سوختم
تا زبامم پر کشیدی غرق دریای غمم
من به دریای غمت تنهای تنها سوختم
بی وفا دستم به دامانت نگارا رحم کن
من که چون پروانه ای در دشت گلها سوختم
همچو یعقوبم که می بینم تورا با چشم دل
این چنین شاید که من غرق تمنا سوختم
خاطراتت می شود موجی زآتش نازنین
با تو چون ققنوس دلهایم که زیبا سوختم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.