جمعه ۵ بهمن
|
آخرین اشعار ناب علی حاتمیان
|
از حمام خانه ام صدای جیغ آمد
بر روی رگهای دستم بوسه ی تیغ آمد
دارد به خون خود غرق میشوم در وان تنهایی
جک بی تایتانیک غرق شده، رز من کجایی؟
اسم تو را تاتو کرده است این تیغ بر دستم
حس میکنم میخندی و از خنده ات مستم
دارد به تو میرسد در آخر داستان؛
قلبی که هنوز بد میتپد، مثل اول داستان...
نمیمیرم و سخت میریزد خونم از رگها
عذاب وجدانی که نداری از کشتن گرگها
باید کنم باور که دیگر نیستی پیشم
از سفیدی صورت بگم یا سردی دستم؟
دارم به ضعف خود تو بودی که رفتی
خیلی غلط دارم عزیزم باید ببخشی
دارد سیاهی میرود چشمانم کم کم
عجیب سر دردی دارم و در دام اشکم
باید تمام شود دنیایم در این رویای مجازی؛
خیلی حرف مانده اما فقط یک کلمه: خداحافظی.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.