سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        از کرانه تا کران

        شعری از

        سعید چرخچی

        از دفتر رویای ارغوانی نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۹ شهريور ۱۳۹۴ ۲۳:۲۶ شماره ثبت ۴۰۷۱۸
          بازدید : ۴۸۲   |    نظرات : ۲۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید چرخچی

        باز امشب از تو مهتابی شده است
        شرح حالم شرح بیتابی شده است
         
        روی ماهت جلوه گر دز آسمان
        در طلوع است از کرانه تا کران
         
        روز خلقت بر من آشفته حال
        درس عشق آموختی بی قیل و قال
         
        رخ نمودی لحظه ای ای نازنین
        قصه ای خواندی به گوشم بس حزین
         
        نطفه ای از عشق در جان کاشتی
        صد هزاران راز و افسون داشتی
         
        بیقراری های دل آغاز شد
        کل فکر و ذکر دل پرواز شد
         
        در درونم جمله ذرات وجود
        در تپش در بیقراری در سجود
         
        جستجوی کوی تو شد کار دل
        دست بسته پای اندر خاک و گل
         
        قطره ای از عشق در جانم چکید
        در فراقت چشمم آرامی ندید
         
        مست و مدهوش کلامت بوده ام
        عاشق تکرار نامت بوده ام
         
        در پی کویت به هر جا سر زدم
        خانه ها جستم هزاران در زدم
         
        من سراغت خارج از خود داشتم
        کوی تو در آسمان انگاشتم
         
        در تن و روحم تو منزل داشتی
        هر دمی با دل تو محفل داشتی
         
        عشق بودی و دلیل هستی ام
        جلوه کردی در هوای مستی ام
         
        بس حجاب افتاده بود اندر میان
        دل گذشت از هر چه سود و هر زیان
         
        ای همه آبادی و ویرانی ام
        ای دلیل عقل و صد حیرانی ام
         
        لحظه ای بنشین و در چشم ترم
        بنگر و شوری بنه اندر برم
         
        من بجز کویت کجا راهی شوم ؟
        همسفر با راه و بیراهی شوم ؟
         
        خسته از این کوله بار حیرتم
        واله این شوکت و این هیبتم
         
        عقل و پندار از من دیوانه گیر
        از خرد من سیر گشتم سیر سیر
         
        در جنون تو رهایی یافتم
        شوکت و صد تاج شاهی یافتم
         
        سرو را با عشق خود دمساز کن
        آشنا با شه پر پرواز کن
         
        .....
        ...
        .
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0