دوشنبه ۲۸ آبان
پاییز می پاشانی شعری از سمیه شاکری
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۱ شهريور ۱۳۹۴ ۱۷:۵۴ شماره ثبت ۴۰۵۱۲
بازدید : ۳۲۹ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب سمیه شاکری
|
پاییز می پاشانی
بر چهره ی عبوس ماه من
اکنون که میان خندق کلماتت
عریان کوچه را
به تماشا نشسته ام
آرام
آرام
تا به خواهش برگ ها
گوش فرا داده ام
به آخرین سرود داس های دل تنگی
از ورای طلسم شکسته ی سال
تا به آن روز که
دست تفاهم دراز شد
به شهر پناه آوردم
و اشک می ریختم
بر گونه های بی فروغ عابران
خورشید زندانی ام را
تا به آن روز
تا به آن ساعت
آنجا که قسمت می کردند
زهر انتظار را
آب را
و دو چشم ور شکسته ات
اگر که می گذاشت
اگر که می گذشت
آرام
آرام
بر چهره ی عبوس ماه من
همچنان هیاهوی سوزناک لهجه ات
خنده هایت را
پاییز !
اگر که می گذاشت
اگر که می گذشت
همچون قهوه ای تلخ
تا به خواهش برگها
دستی از ارتفاعم
بالا می کشاند
آنجا که نزدیک خانه ی کسی نیست
" و آنجا که نزدیک خانه ی کسیست "
همچنان که خورشید زندانی ام را
بهار را
و سیب را.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.