سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 29 آذر 1403
    19 جمادى الثانية 1446
      Thursday 19 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۹ آذر

        ظاهر وباطن

        شعری از

        عرفان محرابی(هیچ)

        از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۳۵ شماره ثبت ۳۹۷۱۸
          بازدید : ۵۶۵   |    نظرات : ۳۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عرفان محرابی(هیچ)
        آخرین اشعار ناب عرفان محرابی(هیچ)

        در این قصه سر آغاز خود گفتی و رفتی
         ولی برنگشتی و از خود نگفتی و رفتی
         اینجا دنیای آرمانی کسی نبود و نیست
         کسی که یار تو باشد در این دنیا بگو که کیست؟
         هوای دلتنگیت در کلامت مشخص نیست
         اینجا فقط صدای خاموشت به گوش های غریبه ایست
         ز اندیشه هایی گفتی که هرگز نزیست
         ز حرف هایی که دیگر اعتقادت بر آن نیست
         به یک اسم دلخوش کردی و به افکاری که همدستیست
         ولی حتی ندانستی که آن اسم هم برای تو خیالیست
         به عقیده ای قسم خوردی و گفتی اصالت یعنی همین
         همین که تو میگویی گشته جابه جا با اندیشه بهترین
         به دنبال چه میگردی در این دنیای به ظاهر برین؟؟
         به دنبال لذت صحبتی و تعارف های آغشته به تحسین!!!
         جایی که تو میگویی در آن حرف از همدردیست
         حرف هایش صادرات واژه، دست به دست و چرخیست
         نمیگویم که حرف هایمان سراسر فریب و شک ،ظاهریست
         امید دستان یار و عشق دوستان برایم واقعیست
         ولی گفتن عیب ها و ایراد های بسیار شدید
         فریب خود و تسلی خاطر زخم های عدید
         رسم دنیا رسم آیینه است و صورت های رنگین
         هر آینه عمل کنی در آینه میبینی،، همین است همین...
         راه و رسم آونگ ها را که میدانی
         من به تو، تو به من نتیجه را میرسانی
        راست گفتی استاد خفته درون افکارم،، تو همانی!!!
         ناله و اشک سالیان دراز خموش وقتی که چاره نتوانی...
         از ماست که بر ماست شدم من پارسی زبان،، خبیر..
         از تو متاثر گشتم که به زعمت شدم دستان پر قدرت فریب....
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2