يکشنبه ۲۷ آبان
خاطرات کودکی شعری از احمد خدادادی دهکردی
از دفتر شعرناب نوع شعر مسمط
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۳:۳۶ شماره ثبت ۳۹۲۶۰
بازدید : ۱۰۵۰ | نظرات : ۵۹
|
دفاتر شعر احمد خدادادی دهکردی
آخرین اشعار ناب احمد خدادادی دهکردی
|
شب آمد وکودکی بسر شد
افکارگذشته حمله ور شد
دربسترخود لمیده ساکت
انگار تنم زجان بدر شد
روحم به گذشته کردپرواز
برکودکیم نظاره گرشد
ای کاش هنوز بچه بودم
آن دورهء خوب بی خیالی
چون آینه داشت برق میزد
ازلای کتاب خاطراتم
ایام برفته داد میزد
برپیکر روح جستجو گر
باعشوه گری چراغ میزد
ناگاه بدید صفحه ای را
شعری شبیه مسبع
آنگاه که هشت ساله بودم
دنیا چه قشنگ و دیدنی بود
ایام بهار وقت نوروز
ازشور وشعف نگفتنی بود
آن ضربهء زنگ سال تحویل
دانی که چرا شنیدنی بود
چون بود صفا میان مردم
گسترده به روی فرش مادر
یک سفرهء هفت سین دیبا
رنگین دوسه تخم مرغ درظرف
ماهی بچه سرخ رنگ وزیبا
وز رادیو بزرگ و چوبی
پیچید ترنمی فریبا
آغاز هزاروسیصدو چهل
بوسید رخم پدر ومادر
دردست دو اسکناس برنو
باشور دوان به سوی کوچه
باکفش ولباس تازه و نو
باشوق دوباره می خریدم
بس فشفشه و ترقه از نو
افسوس که کودکی بسرشد
امشب شب سیزده بدر بود
درمنزل عمه بود شورا
پیکاب شورلتی کرایه
کردند برای صبح فردا
از ذوق دگر کسی نخوابید
تا آن که رسید وقت فردا
آماده شدن چه دیدنی بود
دربین مسافران ماشین
دعوا سر جا همیشگی بود
مردان و زنان وخرد و کوچک
گویای کلام زندگی بود
آواز و سرود دستجمعی
همواره بدون خستگی بود
پیک سحری چه لذتی داشت
پیک سحری : ترانه ای بود با صدای پروین که ان روز ها ورد زبان بود
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنون ازلطف ومحبت بانو نامداری بزرگوار وتشکراز حضورسبزتان | |
|
ممنون ازبانو غضنفری بزرگوار وممنون ازلطف وحضور گرمتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود
بسیارزیبا