چهارشنبه ۲۸ آذر
فزت ورب الکعبه شعری از محمد پیرهادی
از دفتر کشکول سپیدار نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۸ تير ۱۳۹۴ ۲۲:۰۳ شماره ثبت ۳۸۳۱۸
بازدید : ۱۵۴۱ | نظرات : ۲۸
|
آخرین اشعار ناب محمد پیرهادی
|
خواب دیدم که نجف رود پر از خون دارد
شط خونی که روان گشته چو جیحون ،دارد
خواب دیدم که کسی تیغ به زهر آلوده
به گمانم هدفش همسر زهرا بوده
خواب دیدم که رود جانب مسجد مولا
غُلِ درگفت نرو جان حسین ات، آقا
رفت اما پس از او اسوه ی بیداد آمد
«حالتی رفت که محراب به فریاد آمد»
تیغ جهل عربی رفت به بالا ناگه
خورد بر فرق سرش فزت و رب الکعبه
خواب دیدم پس از آن ،دست یتیمان شیر است
شیر بر جهل عرب مایع بی تاثیر است
کنج ویرانه ی غم پیر جذامی تنها
غرق فکر است کجا رفته عیادت مولا؟؟؟
غرق خون گشت همانجا که نبی میبوسید
نور حق در کف دریای جهالت پوسید
دختری اشک چکان زخم پدر را میبست
خواب دیدم پس از آن رکن هدایت بشکست
شعر از سپیدار
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.