جمعه ۱۱ آبان
شک شعری از مصطفی پایمرد
از دفتر در امتداد خون نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۸ تير ۱۳۹۴ ۰۳:۳۲ شماره ثبت ۳۸۲۹۲
بازدید : ۴۹۵ | نظرات : ۳۸
|
آخرین اشعار ناب مصطفی پایمرد
|
گلدسته چرا گُنگ به هنگام اذان است
این عاقبت ماست؟ و یا قسمتمان است؟
در مذهب پرحیله و نیرنگ و تبانی
انسانیت ارزان شده و ذبح گران است
از درد سخن گفته و از درد شنیدیم
این درد بهارست که هم رنگ خزان است!
ای کاش که حوا هوس سیب نمی کرد
محصول هبوطیم که اسرار نهان است
ای پرده فرو افت که ما حاصل شکیم
ابلیس چرا پیش خدا رقص کنان است؟
این قصه مدام است چه باشی چه نباشی
این قصه ی نا گفته ی مافوق زبان است
در دور تسلسل همه گرد هم و هستیم
باطل شدگانیم ، چه حاجت به بیان است
با احترام
مصطفی پایمرد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.