عشق
تا رها گردم ، شبی از دام عشق
یک لگد ، محکم زدم در جام عشق !
عاقبت دیدم که شیطان از ازل
بوده مجاناً در استخدام عشق !
تازه فهمیدم که در این سال ها
بوده زیبا با "عمل" ! اندام عشق
خانه ای پیدا نشد تا سر کنم
شب میان راه بی فرجام عشق
بر نمی گردم ، کلاهم مال او ،،
کز سرم دزدیده روی بام عشق
سبزی گِل دار دل را کرده ام
پاک ، روی کاغذ پیغام عشق
کاش در ویرایش فرهنگ دل
حذف می شد تا قیامت ،نام عشق
بوسه ها تقدیم آرامش کنم
تف به روی روح نا آرام عشق !
سفره ی خالی ولی یک رنگ من
صد شرف دارد به میز شام عشق !
عشق باشد غایت درّندگی !
دیده ام شیران وحشی ، رام عشق
عقل را باید فدای عشق کرد
چونکه نادانی بود الزام عشق !
در هیاهویی که برپا کرد و رفت
مُردم از سر درد و از سرسام عشق
مانده ام دنبال عشق ، این عاشقان
آدمی هستند ، یا احشام عشق ؟!
عاقل از رنگین کمان کی بگذرد ؟
تا ببیند رشته ی تک فام عشق ؟
بی پدر شد آن که دل داد و شنید
حرف های پر فریب مام عشق !
از ربا خواران بگیری بهتر است
تا که از این غمزه ریزان وام عشق
باز گشت روز های بی کسی است
آرزویی در دل ایام عشق
تلخ تر باشند ، از هم یک به یک
تخمه ها و پسته و بادام عشق
سوزد و بی وقفه خاکستر شود
موی بینی بعدِ استشمام عشق !!
سوختن را عاقبت کرد آرزو
دل که با اغفال خود ، شد خام عشق
..............................................
آنچه آمد ، شعر های من نبود
بود ، پاسخ ها به استعلام عشق!!
(سوال استعلام در زیر شعر آمده است )
پا نهم در دام عشقی تازه تر !!
بی وضو گر برده باشم نام عشق ؟!
.........................................................
استعلام :
نظر خود را در باره عشق در یک بیت
بنویسید.
منتظر پاسخ های شما به این استعلام هستم.