دوشنبه ۵ آذر
جامانده.... شعری از روحیا لرستانی
از دفتر شیدایی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۰۳:۰۶ شماره ثبت ۳۶۹۵۱
بازدید : ۵۰۸ | نظرات : ۲۷
|
آخرین اشعار ناب روحیا لرستانی
|
برکه ای در حسرت آغوش دریا مانده است
همسفرها رفته و از رودها جا مانده است
معنی در برکه ماندن انتهای قصه نیست...
نیمه شب با عکس ماه ام ...... ماجراها مانده است
در مسیر عاشقی کی ماندن از بی عرضه گی ست...
بی سفرها..... برکه هم با درد لیلا مانده است
قدر جای خلوت ما را نمی داند کسی
عاشقی هستم که با معشوقه تنها مانده است
دکمه ها را فقرمان وا کرده وقت عیش مان..
رسم ما هم از نسیم و غنچه ها جا مانده است
از فقیری " پیرهن " را " پاره " کردن ننگ نیست.....
ننگ آن باشد که در " چنگ زلیخا " مانده است
عاشقی آلا کلنگی بود با چوب بلوط
"عاشقی" پایین تر و "معشوقه " بالا مانده است
در جواب " حد دوری مان " تو را گفتم عزیز....
هی غزل ها......هی غزل ها......هی غزل ها.....مانده است
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.