پنجشنبه ۲۴ آبان
که چه؟؟؟ شعری از روحیا لرستانی
از دفتر شیدایی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۴:۱۱ شماره ثبت ۳۶۴۷۰
بازدید : ۶۱۴ | نظرات : ۴۴
|
آخرین اشعار ناب روحیا لرستانی
|
دختر تیموری و اینگونه لنگانی .... که چه؟
در پی فتح دل مرد لرستانی ...که چه؟
چشم تان با " چهار پاره " سینه ام را پاره کرد
سبک شعرت را عوض کردی غزل خوانی .... که چه؟
لرزش دستان من وقت نوازش نا خوش است
بعد پیری آمدی حالا به مهمانی ... که چه؟
حال و نازت با رقیبان بود و بعد از کافری
چادری بر سر زدی رسم مسلمانی ... که چه ؟
جز دل متروکه جایی احتمال " گنج " نیست
در دل "نابرده رنجان " گنج پنهانی ... که چه؟
لذت همراهی من حاصلش آواره گی است
چون نسیمی بی خودی دنبال طوفانی .... که چه؟
بعد تو لب های من از تشنگی خشکیده شد
بعد مرگش آمدی با چشم بارانی .... که چه؟
بی سر و سامان تر از آواره ی سامانی ام
طاق ابرو می زنی با طرح ساسانی ... که چه؟
دور تا دور دلم را چاه و " خندق " کنده ام
ای قریشی بی سبب در جنگ " سلمانی " ... که چه؟
توبه ی " گرگان " فقط با " مرگ " امضا می شود
مثل آهو آمدی اکنون پشیمانی ... که چه ؟
من که میدانم نمی پوشی تو هرگز دامنت...
بی خودی دل را ببندم من به دامانی ... که چه؟
دوری از قند لبانت خود کفایم کرده است
سال ها در حسرت تحریم ایرانی ..... که چه؟
لذت دیدارها در لحظه ی خواب شب است
ای که امروز آمدی " امشب " نمی مانی.... که چه ؟
چاره ی دل کندن از آغوش او " دانایی " است
" روحیا " امشب زدی خود را به " نادانی " .... که چه ؟؟؟؟
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.