جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر حامد اکبری ولاشدی ( حانا )
آخرین اشعار ناب حامد اکبری ولاشدی ( حانا )
|
گـوشتو بـگیر بذار جـلوی گـربـه
مـیشه بـگی گـربه کـاری نـداره ...
تـموم سـربازای مرزو جـمع کـن
کـسی بـا مـا کـار و بـاری نـداره ...
بـدون چـتر بـرو تـو زیـر بـارون
مـیشه بـگی بـارون نمیکنه خیـس
چـاقو رو تـو بزن به دست خودت
مـیشه بـگی کـار چـاقو برش نـیس
بـبـند چـشاتـو بـرو تـوی جـاده
مـاشین بـاید چشماشو خوب وا کنه
وسـیـلتو بـنداز تـو انـبـار کــاه
خـودش بـاید خودش رو پـیدا کـنه
بـا سـر بـگیـر برو تو، توی دیوار
حـق نــداره درد بـیـاره اون دیــوار
چـشـمک بـزن بـه آدمـای دنـیا
حـتما میخوای صف بکشه خواستگار
بــاشـه قـبـول دل تــو خیلی پــاکــه
چـشم پـاکو دیـدی سـلام بـرسـون
بـیزارم از آبـجی و داداشـی کــه
مـیگیم واسـه سـو اسـتفاده هـامون
نـذار که مثل یک عروسـک بـشی
فـقـط بـاهـات بـازی کـنن مـوقـّت
نـذار بـازی بشه با جسم و روحت
تــو ایـن روزا مـرده دیــگه مـروّت
بـیـا وجـود پـاکـتو حـفـظ بـکن
خـدا خـودش پـشت و پناهت میشه
قـدر زیـبـایــی خودت رو بــدون
هـیچ عـاشـقی مـثل خـدا نـمیـشه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.