- الي أُسرة من عبد حق المجاهد
اقدّم سلاماً من عصابة شاهد
- سلاماً من ايران المناضل في الوغي
تحرّر كالضّبيان من فـخ صائد
- ومنفرداً من ضيم جاراته بقي
كراية نصر في معسكر راقد
- و إن شئت قلت انّه فص خاتم
احاط به شرّالطغاة النّمارد
- تكرّر في اءيراننا اليوم كربلا
و نشهد تذكاراً لتلك المشاهد
- هلّموا الي دار السّلام بمدين
الي دار شيخ الاوليا´ء خير قائد
- هلمّوا اليايران يا اخوة الصّفا
افيضوا زلالاً تلك ريّة بارد
- هناك امام مفتدي يقتدي به
و لميُرَ قط مثله اي رائد
- هناك رجال عصبة لو تريهم
تحس ليوثاً في الكفاح المكايد
- هناك بنو العاشور اسد المعارك
و ابناء شهر اللّه خير الموالد
- هناك بنات الزّينب بنت فاطم
نهضن فأفضحن العدوّ المعاند
- هناك لكفر العالمي مصارع
هلم وأيّانا برحب فساند!
- به خانواده ای از "بنده مجاهد حق" سلامی از سوی گردانی همیشه حاضر تقدیم می کنم
- سلامی از ایران درگیر در جنگ که خویش را چون آهو از دام صیاد آزاد کرده است.
- ولی از جور همسایگانش همچون بیرق مبارزه در لشکرگاهی خفته تنها مانده است.
- و اگرخواستی بگو براستی چون نگین انگشتری است که طاغیان مستکبر او را در میان گرفته اند.
- در ایران امروز ما کربلا تکرار شد و ما آن صحنه ها را شاهد بودیم.
- به این خانه در مدین امان بیایید، به خانه پیر اولیا، بهترین رهبر.
- به ایران بیایید ای برادران مخلص و از این آب گوارای خنک بنوشید.
- اینجا پیشوایی است - جان بفدایش - که به او اقتدا می شود و هیچ مثل او راهبری دیده نشده است.
- اینجا دلیرمردانی هستند که اگر ببینی شان شیرانی را به حس می نگری درگیر در نبردی سخت.
- اینجا فرزندان عاشورایند، شیران صحنه های جنگ، و فرزندان ماه خدا، بهترین فرزندان.
- اینجا دختران زینب، زاده فاطمه هستند که با قیام خود دشمن سرسخت را رسوا کرده اند.
- اینجا صحنه های نبردی برای مبارزه با کفر جهانی است بیا و ما را با یک خوشامد تشویق کن!
پی نوشت:
متن عربی شعر نامه ای بود که در تاریخ 25/12/1373 به سرپرست شیعیان سیدنی جناب مهندس عبدالحق نوشته بودم.