سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
    22 شوال 1445
      Tuesday 30 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۱ ارديبهشت

        لاشه

        شعری از

        مهرداد رستم آبادی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۳ ۲۳:۵۳ شماره ثبت ۳۴۴۲۵
          بازدید : ۲۸۶   |    نظرات : ۲۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهرداد رستم آبادی

        همچو لاشه طعمه ی این گرگ و کفتارها شدم
        فاسد و گندیده تر از کل مردارها شدم
        با شنا دریای عشق را زیر و رو کردم و هیچ
        غرق مرداب کثیف بی بند و بارها شدم
        سیرم از این زندگانی که خراب کرد حال من
        بس که خوردم خون دل بدتر ز خونخوارها شدم
        ریزش کوه عذاب و روبروی جوانی
        جای فانوس راهی با مشعل سیگارها شدم
        در حصار سایه ها سوختم در آتش پا به سر
        در بر آیینه ها زخمی دیدارها شدم
        هرچه را داشتم به روی دایره ریختم زکف
        نقطه ی کور چشم تمام پرگارها شدم
        پدر عشق بسوزد که چو یک طفل یتیم
        در دیار غم بزرگ، به پای دیوارها شدم
        فوت کوزه گری را هنوز نیاموخته و زود
        دکه ی خود خراب و راهی بازارها شدم
        آن همه جور و جفا با این همه مهر و وفا
        کار خود را کرد و دیر استاد این کارها شدم
        مرگ و شیون را همه یکبار به دنیا دیده اند
        مرا بین که مرده و زنده ز شرم، بارها شدم
        سر به زیر لاک تنهایی خود داشتم ولی
        آواره از نیش هجرت مور و مارها شدم
        غارت ایمان چنان گشت که برای حفظ آن
        چون سگ اصحاب کهف در گوشه ی غارها شدم
        روزگارم به مراد یک لحظه ای تغییر نکرد
        خسته از یکسانی تقدیر و تکرارها شدم
        کافرم گر یک نفس دور از هوایش دم زنم
        گرچه در کیش وفا اذیت و آزار ها شدم
        شاهدا چیست گنه م که در این میزان عدل
        زیر چه تیغ های و بالای چه دارها شدم.
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0