سه شنبه ۲۹ آبان
سفرعشق شعری از مهرداد رستم آبادی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۲۴ شماره ثبت ۳۴۳۶۵
بازدید : ۹۳۲ | نظرات : ۱۳
|
دفاتر شعر مهرداد رستم آبادی
آخرین اشعار ناب مهرداد رستم آبادی
|
سفر عشق،
با تو شبی همسفر شدم چه بخت و کامی
آن شب چه خوشم بود تا سحر، چه صبح و شامی
تو پا به سرت سرگرم کار عشوه و ناز
من سر تا به پا نیاز و بود چه گام به گامی
فریاد که من هرگز نشود باورم ای دل
دیدم چه نگاهی و شنیدم چه سلامی
تکیه زده بر شانه ی پادشاهی تو
چه دولت عشقی و چه منصب و مقامی
گفتم که خدایا به من این حرام حلال کن
شکرش که یکی کرد چه حلالی چه حرامی
با تو نتوانستم سخن گویم ولیکن
دادم به نسیم عشق چه پیک و چه پیامی
یک جرعه ای از چشم سیاه تو زدم من
بی منت ساقی چه شرابی و چه جامی
از معرفت و مرام خود با تو چه گویم
داری تو عجب معرفتی و چه مرامی
از آتش عشق ناصح مرا مخوان به توبه
چه اندیشه باطلی و چه فکر خامی
ننگ است ببرم من جز تو نام احدی را
گر جار بزنم ای احدی چه ننگ و نامی؟!
پوسیدی و بشکستی و بگسستی ز عشقش
داری تو هم ای شاهد چه صبر و چه دوامی.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.