در آن سپیده دمِ واژه های رؤیایی
که می سرود خدا خلقتت مسیحایی
لطافت گل مریم به روی سینه ی باز
و چشم های قشنگِ تو را اهورایی
به ژاله های گلِ سرخ امر می فرمود
که بوسه ای بزند بر لبانِ مینایی
وچشم حضرت آدم به دیدنت، مشعوف
شبیه من شده ونه!ولی به زیبایی
قد بلند وکشیده دو زلف عنبر سوز
بلور ساق زبر جد ،غزال رعنایی
و سخره کرد به این عشق آدمی ،شیطان
ترا که دید خراشید صورتش به خارایی
تو آفریده ی نوری ،نسیم بوی بهشت
چه شاهکار عظیمی رقم به تینایی
گشوده بال وپرش را فرشته ی خاصش
و صف به صف شده از حور سجده دریایی
وآدمی ز بهشت برین هبوط می شد
سبد سبد بدهد نان تورا به شیدایی
بهشت کم است به تو مادر اریکه ی دنیا
کشیده زیر قدم های تو به رسوایی
ودر مسیر زمان واژه های من گنگند
تو اولین زن هستی و امّ فردایی
**************************************************
با تشکر از آقای احسانی فر و راهنمایی های ایشان
منتظر نقد شما خوبانم