سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        از نسل خون ..

        شعری از

        جواد مهدی پور

        از دفتر کلک عشق .. نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۳ ۱۱:۵۲ شماره ثبت ۳۲۹۱۵
          بازدید : ۳۳۴   |    نظرات : ۴۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر جواد مهدی پور
        آخرین اشعار ناب جواد مهدی پور

        بسمه تعالی
        چه شیرین روزگاری بود وقتی لاله ها بودند
        و خورشیدی که می تابید ، گلها پیش ما بودند
         
        به تقدیری چنان رفتند این آلاله ها از باغ
        که دیدم باغبان در جمع آنها ، پابپا بودند
         
        دویدم تا غبار از راهشان بر دیده بنشانم
        ولی افسوس من در خاک ، آنها در سما بودند
         
        و من هم دست یازیدم که دامان سفر گیرم
        نشد قسمت که من از جنس " لا " ، آنها " بلی " بودند
         
        بلی گفتند در بازار خون ، غوغا بپا کردند
        که با یک قهقه تنها حریف جام لا بودند
         
        میان خون و خنگر جان فدا کردند یارانم
        که آنها آسمانی های خونین خدا بودند
         
        به یک پیمانه خون ، پیمان جان بستند با جانان
        چه زیبا ، جان به کف آماده در راه ولی بودند
         
        و من تاخیر کردم لحظه ی موعود ، وای من !
        خدایا با که گویم لاله ها یاران ما بودند ؟
         
        پریشان خاطری هستم که از دیروز جا ماندم
        ز یارانی که خونین رنگ از سر تا بپا بودند
         
        و من در دام سیماب و زر افتادم ، چه بد کردم
        کجا رفتند  یارانم که از دنیا رها بودند
         
        چه فرصت ها که از دستم روان شد دامن غیرت
        تغافل کردم از نسلی که تندیس وفا بودند
         
        به تعبیری که " همت " کرد در آیینه ی غیرت
        همه در جلوه ی طاووس ، جام جم نما بودند
         
        بلی گفتند یارانم که از عهد الست آنان
        همه مشتاق دیدار حسین (ع) کربلا بودند
         
        و با دریایی از غیرت ، شعور موج آوردند
        فرو بردند ظلمت را که نور مصطفی (ص) بودند
         
        بگو با اهل تزویر و ریا ، هنگامه ی طوفان
        برون از کشتی نوح زمان ، آنها کجا بودند ؟
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5