ماه مغرور

به دنبال راه و قبله گشته کعبه
امشب
کرده کعبه سجده سوی تو از بحر منصب
نیمه ی ماه گشته و ماه خدایی میکند
دنبال رقیب است و کجایی میکند
ماه مغرور خبر از رخ رعنا ندارد
تو خورشیدی و نیمه ی ماه معنا ندارد
چون تو نباشی ماه دلبرو دلدار میشود
ماهی که نباشد قورباغه سالار میشود
بیا بر کلبه ی من حتی سایه نفهمد
محرم و نا محرمو همسایه نفهمد
یکایک شمع های خانه رو کرده ام خاموش
در سر تو عارف کرده خدای خویش فراموش
پشت منزل یک مزاحم صدایم میکند
نوری نیست نور رخت رسوایم میکند
به روی گنج مار به روی گل خاراست همیشه
هر دو را با هم باید جز این کاری نمیشه