سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      پل دختر

      شعری از

      محمد علی ساکی

      از دفتر بابونه نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۳ ۱۶:۳۶ شماره ثبت ۳۰۵۱۸
        بازدید : ۶۹۰   |    نظرات : ۱۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد علی ساکی

      گاه گداري
      گدارم ،برتو كه مي افتد
      گدازه مي شوم
                گر گر   گر مي گيرم وگيوه هايم گيج مي شوند
      گدوك مله و تخت شير
          پل  دختر
      دلشوره ي بي تو ماندن،امانم نمي دهد
      سمند راهوار چامه را قشو مي كنم
      تا خورجين شعرم را به پاي تو بريزم
      به پاي تو كه بي لب لرزه
      بغض عتيق قوم  كوچ وقوچ
                       به گوش مله مي آويزي
      ناي زخمي زاگرس
          ضرباهنگ ماهور مويه ات تركه ي براليكي ست
          كه زايش برذهن عقيم پرچ مي كند
      تلخاهنگ كبودي كه در ماهور كشكان مي نوازي
      داغ گرده هاي زخمي را تازه مي كند
      همدرد فيلي،بر اندوه نيلي ام چقدر گريه كردي
      كه پيش پايت شقايق روييد
      ساراي وير منار،گل بانوي بابونه ساق مي خواهدت،ساق
      به فرسايش و سايش مينديش
      پارسي پارسا ،پاسه هاي تورا پاشوره مي كند
      لوح كول هاي چاكا چاك
      هرگز هبوط نخواهي كرد،پنجره هاي نورس روبه توپلك مي زنند
      تواز ذهن بلوط پاك نخواهي شد
      بلوط كتيبه ي دلتنگي سنگستان است
      برزنشين بلند بالا،خورشيدباتو پدرام وغنچ مي تراود
      چشم براوج پاي درموج
           دركجاي تاريخ بيتوته مي كني كه اهرام ثلاثه برتو رشك مي برند
      نگارستان جايدر،هنر در پيشگاه تو حيرت مي كند
      بي تاي پيشكوه،ذهن پشتكوه از خاطره هاي خطير تو گلباران
      پرندوش خواب تو را ديدم ،با ماه در بناب كشكان نجوا مي كردي
      تنوير واج واج تو از لاي موج مي تراويد
      وبي آنكه از شكوه گذشته بگويي،از رسم منسوخ قبيله مي گفتي
      از كاسمسا كه پشت ديوار فاصله چال شد
      از شال وستره  كه در ميدان الينه ربوده شد
      روح خاطرات مانا
      باپل فاصله ها محو مي شوند
      پل نقطه ها را به خط سير حيات مي كشد
      بي تو مردان خطر بي خاطره مي شوند
      بي تو كسي تور عبرتش ماهي نمي گيرد
      ومن بي تو در آن سوي رود
      در خود فرو مي ريزم
          بردبار پايا
      گاگول از قاب عكست نام ونان مي خواهد
      ومن به پند پارينه ي تو پاگيرم
      پل   دختر
      زخم تو ناسور نيست
      باز شانه هاي زخمي قوم
                ساز سازه ات كوك مي كنند
        دير يا زود
                مرهم زخم زخم تورا
                                     غيرت انديشه مي يابد
      گاه گدار:بعضي وقتها-گدار:محل عبور-گرگر :بسياروپيوسته-گر :شعله آتش-گدوك:راه ميان دو كوه-مله وتخت شير:دوكوه شرق وغرب پل دختر
      قشو:آلتي براي تميزي بدن چهارپاواسب-تركه براليك:شاخه دراز بريده شده از نوعي درخت در لرستان-كشكان:رودي  كه پل دختر برآن بنا شده
      سارا:خالص وبي غش-وير:ياد-منار:محل نور-ساق:سالم-پاسه:غم-برز:بلندي-پدرام:شادو آراسته-غنچ:نازوكرشمه-جايدر:سرزمين پل دختر-پرندوش:پريشب-بناب:ته آب-كاسمسا:كاسه همسايه كه باآن غذا بين همسايه ها تقسيم مي شود پايا:دائم-گاگول:احمق-پارينه :كهنه وقديمي و...
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2