ارمنیها در دفاع دینشان
روبه میرِفندرسکی یک زمان
گفتگو کردند از آیین خود
از شریعت از روش از دین خود
حرفشان این شد که آنها برحقند
از مسلمانان به حق لایق ترند
در کلامشان شد این سنگ محک؛
"هر کلیسا سالم و مسجد ترک"
هر طرف بینی کلیسا محکم است
هرچه هم گرد زمان بر آن نشست
هرکجا اماّ شود مسجد درست
بعد سالی می شود ویران وسست
پس نباشد علتش جز نقص دین
نقص دین دارد خرابی بر جبین
میر عاقل در جواب اتهام
اینچنین زیبا سخن گفت و کلام
این که می گویید آیینم خطاست
اشتباه محض از سوی شماست
این ترکها بر در و دیوار ما
خود حکایت دارد از اسرار ما
این ترکها حاصل ذکر خداست
بس که محکم ذکروتسبیحات ماست
سوز دلها و دعای گرم ما
می کند فولاد را هم نرم ما
در کلیسا ذکر ما برپا شود
دیگر آنجا چون خرابه ها شود
ذکر ما محکم ترازساروج وسنگ
ذکر ما شمشیر ما در وقت جنگ
این جواب محکم و دندان شکن
شد بر آنها همچو مشتی در دهن
چون شنیدند این جواب نقض ازاو
بازهم بالا گرفت آن گفتگو
عده ای گفتند اینجا پیش ما
باید این ثابت کنی،نه ادعا
گفت باشد من کلیسای شما
میکنم ویران به تسبیح خدا
صبح فردا با وضو و با یقین
سوی آنها آمد آن عالم به دین
در کلیسا رفت و بعد از مدتی
آمد او بیرون از آن با سرعتی
آن کلیسای قدیمی ناگهان
شد خراب از شدت این امتحان
پرس وجو کردند مردم از سبب
میر ما گفت این شد از اذکار رب
من در آنجا یک اقامه یک اذان
گفتم و دیدم شکست ارکان آن
از کلیسا مسجد ما بهتر است
این ترک برداشت اما آن شکست