یک کاسه غم پاشیده شد پشت سرتو
عمری گذشت ومن هنوز دربه در تو
همواره در دست قلم همراهم این درد
حبسم درآغوش غزل با باور تو
طرحی به دیوار دلم جامانده ازعشق
نقش قشنگ خاطره یاد آور تو
رفتی و سیب شعرم اینجا کال پوسید
خط خورده آسان اسم من از دفتر تو
زندانی ام عین کبوتر بچه درباد
ای کاش می شد می شدم بال وپر تو
مردابم ودر انتظار آبی عشق
کی جای من حالا شده نیلوفر تو؟
هردم شبیخون می زند یاد تو برمن
باید بمیرم تا بیفتم از سرتو
زیبااااا