درود به عزیزان ، سروده ای که گذاشته ام متعلق است به یکی از شاعران خوب معاصر ، فقط پی نوشت شعر متعلق به بنده است . دوستان گروه سنی بیست تا چهل سال چنانچه نام کامل شاعر و نام شعر را برای بنده پیام خصوصی کنند به سه نفر از دوستان که پاسخ صحیح داده باشند توسط مدیریت محترم سایت قرعه کشی و به هر کدام دوهزار تومان شارژ تعلق می گیرد .
بغض در میان راه
در کویر تفته گلوی من
ساقه ای شکسته بود
گفتم : این سخنوران که بی صدا غنوده اند
وه چه خوب و خواندنی سروده اند
قطعه ای بلیغ و ناب
جاودان سروده ای به رنگ عشق و آفتاب
قطعه ای که هیچ شاعری نگفت
بهترین ترانه ای که گوش آسمان شنفت
جان من نثارشان
آفتاب شعر من هماره سایه سارشان !
گفت - با تبسمی به رنگ غم -
" بهترین و برترین سروده ی زمانه است
شعر ماندگارشان
قطعه ی بهارشان !
این زمان
دیده از نگاه و لب ز گفت و گو
بسته اند اگر چه ،
باز
برلب خموششان ترانه است
اشک را مجال های و هو مده
گوش کن به چشم خود !
در مسیر بادهای نوحه گر
بی امان به سوی جبهه می وزد
پرچم مزارشان "
گفت و بغض من شکفت...!
.
.پ . ن
بغض ام بر گلو نشست
در این زمهریر
قامت ها تکیده بود
اینان که بی صدا خفته اند
از عشق سرودها نوشته اند!
زیبا ترانه ها
به دفتر تاریخ این دیار
برخط قرمز خون !
این جا غنوده ، اما
با لب های سردشان
ده ها غزل بردفتر عشق حک نموده اند
این ها همه تک ستاره اند !
وقتی که خم شدم
بغض ام بر سر سنگ سرد شکست...