دوشنبه ۳ دی
بی نام شعری از جهانگیر داودی
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۳ ۲۰:۳۷ شماره ثبت ۲۶۸۱۴
بازدید : ۳۸۲ | نظرات : ۲۱
|
آخرین اشعار ناب جهانگیر داودی
|
دوستی دارم
در دور دست ها
که نگاهش را باد می داند
ونفسش را سجده میکنند احساس ها
خواهشی دارد
از کبوتر
از درخت
می نویسد
نا مه ای بهر گلایه
چرا مردان این شهر
مردی ندارند
پنیر دوست داشتنم را
موش سیری برد
دلم را انگار خدایی دیگری برد
من توان خستگی ها را ندارم
قرار بی قراری ها را ندارم
نمی دانم
کدامین کودک شهر
شیشه مهربانی را شکسته
یا که راه شهر خوبان را
همه از یاد برده اند
نمی دانم نمی دانم
کدامین خاطر تلخ
دل دریا دلم را
از این پس تا ابد
در
بند کرده
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.